HelloMyFriend
گفتاری ازسردارمهندس سعیدقاسمی.
هر زمان حال حاج همت دگرگون میشد، روی پنجههای پا میایستاد و رگهایش بیرون میزد و میگفت "بچهها راهی به جز جنگیدن برای ما نیست" وقتی صحبت میکردبچهها چنان انرژی میگرفتند که میخواستند کوه را ازجابکنند.
شب عملیات والفجر مقدماتی حاج همت جملهای گفت : "به خدا قسم اگر فردا از این 13 کیلومتر رمل و سه کیلومتر موانع عبور نکنید و خط دشمن را نگیرید، آنهایی که میخواهند به کنفرانس غیرمتعهدها بروند دستشان خالی خواهد ماند. باید سیاسیون ما با دست پر حرف بزنند.
من بعضی موقعها برای این سیاسیون صحبت میکردم و میگفتم این میز و مقامی که دارید مرهون کسی است به نام همت که بچههایش را ترغیب میکرد روی سیمهای خاردار بغلتند و پیروزی کسب کنند و هنوز هم که هنوز است جنازههایشان بعد از 10 سال در کانالها باشد که شما بروید و فرضاً سفیر ایران در لبنان بشوید و جرأت نکنید عکس چمران را در اتاقتان بزنید! عکس چمران و نه حتی احمد متوسلیان که بگویید مثلاً این بلاتکلیف است ...!!
حاجی همت میگفت: "بچهها اگر نجنگید به خدا این سازمان مللیها میآیند عنان ما را به دست میگیرند و من در سوریه و لبنان این وضعیت را دیدهام" ... شب عملیات والفجر مقدماتی این حرفها را برای بچهها میزد؛ من نمی فهمیدم اوچه میگوید. لطفا به ادامه مطلب بروید .
گذشت و این صحنهها تمام شد و من چه زمانی فهمیدم تو چه میگویی؟ ... زمانی که 598 را امضاء کردیم، آمدند. همان هواپیما سفید و با همان آدمها آمدند ... در هتل، بنده و جمعی از دوستان مسئول استقبال و رتق و فتق سازمان مللیها بودیم.
فرانسویها، ایتالیاییها و ... و آمریکاییها هم آمدند که اگر زدید و کشتید و هر چه بود، دیگر از غرامت و مسایل اینچنینی بگذرید،..... چون شما پافشاری میکردید!
ما در این جنگ از 18 ملیت اسیرداشتیم، چون از 37 کشور پای کار جنگ با ما آمده بودند؛ سودان، مصر، قطر، پاکستان، افغانستان، امارات، بوسنیایی، صرب، روس، ترکیه،کویت، عربستان صعودی ... 18 ملیت که در تاریخ ثبت شده است ... اصلا شما میدانید؟ نمیدانید .. .
همت! من نمیفهمیدم تو چه میگویی ... میدانی کی فهمیدم؟ روزی که از اینها استقبال کردیم. دیدم یک آمریکایی هم داخل هیأت حضور دارد ... همه مثل آدمیزاد لباس پلنگی پوشیده بودند، اما آن آمریکایی چگونه لباس پوشیده بود؟ یک لباس کابویی، شلوار چرمی گاوچرانی، پشت کفش مهمیز بسته، کلاه و سترن، کمربند چرمی، کانه برای گاوچرانی آمده ... وقتی آمد و با من مواجه شد، به پشت من زد و گفت: " Hello My Friend " تا این جمله را به من گفت ناگهان دوباره سال 61 به یادم آمد ... با همت، دیدم همت جلویم ایستاده و میگوید" بچهها بجنگید ... اگر نجنگید اینها دوباره عنان ما را در دست میگیرند
من او را نگاه کردم و گفتم: همت! آمدند! آمدند برادر ...
من و شما نمیتوانیم عمق این مسایل را بفهمیم. او فهمید ... کسی که امضاء کرد ننوشت این برای من " اهلی من العسل" است، نوشت جام زهر را نوشیدم....
حالا که تا آخرخط با من نیستید من رفتم، خداحافظ .... دروغ هم نبود چون وقتی که این جام را سر کشید 6 ماه بیشتر دوام نیاورد؛ اگر به سال کشیده بود میگفتند که او با کلمات بازی کرد ...
تنها راه نجات، تفکر امام خمینی است و بس ... به همین خاطر است که امروز دو باره مسخرهمان میکنند که اینها دارند نظام را به بنبست میکشانند و میخواهند دوباره جنگ به راه بیاندازند ...
نه! به خدا ما غلط بکنیم! تفکر امام خمینی خیلی وقت است که رفته! ما پای کار تفکر خمینی نیستیم ...
تفکر او این بود که "هیهات اگر خمینی یکه و تنها هم بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بتپرستی است ادامه خواهد داد و به یاری بسیجیان جهان اسلام، - این پا برهنههای مغضوب دیکتاتورها- خواب راحت را از دیدگان سرسپردگانی که به ظلم و ستم خویش اصرار مینمایند سلب خواهد کرد". راستی اگر بسیج جهانی مستضعفین تشکیل شده بود- بسیج جهانی مستضعفین و نه قطرهچکانهایی که شما درست کردهاید و واکسن میزنید- چه کسی جرأت این همه جسارت با فرزندان معنوی رسولالله را داشت".